خونه عمه مژگان
دیروز که تولد بابایی بود، من و بابایی تصمیم گرفتیم بریم امیدیه به عمه و عمو سر بزنیم. صبح حدودا ساعت 10 حرکت کردیم و نهار و شام خونه عمه مژگان بودیم. بعد شام هم رفتیم خونه عمو پژمان اینا . تو اولش کلی غریبی کردی ولی بعدش کلی با درسا بازی کردی. شب هم خونه عمه جون خوابیدیم. فردایی بعد نهار راهی خونه خودمون شدیم. این اولین مهمونی تو خونه عمه و عمو بود لیانا جونم خیلی هم دختر گلی بودی و هستی نفس مامان ...
نویسنده :
مامانی
11:25