واکسن دو ماهگی لیانا
امروز دختر گلم و بردیم مرکز بهداشت تا واکسن دو ماهگیشو بزنیم.
البته با دو روز تاخیر چون 15 خرداد به تعطیلی برخورد.
ساعت 8 صبح عمه نازی اومد خونمون و با هم رفتیم واسه واکسن اما گفتن که هنوز واکسن ها نرسیده.....
قد و وزن لیانا جونم و گرفتن که قدش 57.5 بود و وزنش 4 کیلو 50 گرم.
وزن گیریت کم بود دختر گلم.البته بالای نمودار هستا ولی باید بیشتر وزن میگرفتی.
نگرانم ، نگرانم ، نگران....
بردیمت پیش دکتر درمانگاه اونم یه سری توصیه ها در مورد شیر دهی کرد و اومدیم خونه.بعد چند دقیقه بابا پیام زنگ زد و گفت سوال کرده واکسن ها رسیدن.ما هم دوباره رفتیم درمانگاه.
وای لیانا موقع واکسن زدنت رسیده بود.
من استرس شدییییییییید داشتم.
وقتی سوزن و تو پاهای کوچولوت فرو میکرد انگار داشتن بدن من و سوراخ سوراخ میکردن.
واکسن اولی تو پای راستت بود که فک کنم خیلی دردت گرفت چون با جیغ گریه میکردی و تمام صورتت قرمز شده بود.بالاخره واکسن دوم رو هم تو پای چپت زدن و بازم یه عالمه گریه کردی.
مامان فدای گریه هات بشه الهییییییییی.طاقت گریه ها و درد کشیدنت و ندارم مامان.
بعد چند دقیقه تو بغلم آروم شدی و ما هم راهی خونه شدیم.
وقتی هم که اومدیم خونه واسه من و عمه نازی میخندیدی نفسم.
آخ دای خنده هات بشم که روحم و تازه میکنه.
ایشالا واکسن هایی که میزنی سازگارت باشه لیانای من.